ما و استیشن 1960

متن مرتبط با «ایمان» در سایت ما و استیشن 1960 نوشته شده است

ایمان بیاوریم...

  • این حرف هارا میزنم که بماند که اگرحتی روزی من در کنارت نبودم این حرف ها بماند. شاید بعد از خودت هدفت ارزشمندترین چیزیست که میخواهم هردو به آن برسیم. گاهی بخاطر رویاهای تو رویاهای خودم را فراموش میکنم. تو باید بتوانی.. دیروز میگفتی دیگران نتوانستند و من هم نمیتوانم.اما خوب گوش کن اینجا کسی با تمام وج,ایمان,بیاوریم ...ادامه مطلب

  • درد است و سخن بسیار

  • چقدر سنگین است حجم آنهایی که نمی شود انکارشان کرد کسانی که جای خالی شان هیچ گاه پر نمی شود یک مکان،یک صدا، یک تشابه، باعث می شود گذشته در سرم سوت بکشد و متنفر شوم از تمام خاطره سازی ها از تمام آنچه در دل زمان حل کرده ام که خاطره ها دیگر تسکینی برای دردها نیست برای همین است که از خاطره سازی متنفرم که دیگر در هیچ غروبی در هیچ پاییزی لذت خُرد شدن برگ های خشک را با کسی شریک نمی شوم از این که در برابر دوربین، به ماندنم در گذشته، به ثبت شدن لحظه ای برای رنج در آینده، لبخند بزنم، هراسانم راستش زمان از یک جایی ایستاد از یک جایی دیگر فقط حال بود و گذشته از یک جایی آ,درد است و درمان نیز هم,درد عشق است و دربه دری,درد عشق است و جگر سوز,درد عشق است و دربدری,عاشقي درد است ودرمان نيز هم,عاشقی درد است ودرمان نیز هم,درد عشق است و دربه دری حمید علیمی,درد از یار است و درمان,درد از یار است ودرمان نیز هم,درد زایمان چند واحد است ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها