محرم ترین مرد جهانی برایم...

ساخت وبلاگ
می دانم این روزهای دوری سپری میشوند.

میدانم این نبودن های لعنتی تمام میشوند،اما راستش را بخواهی به یک باره تنها شده ام.

یک بغض سنگین مدام راه گلویم را میبندد...

  خودت خوب میدانی سن و سالی از من و تو گذشته و دیگر یک نوجوان تازه به بلوغ رسیده نیستیم که حرف هایمان از تحریک احساسات لحظه ایمان باشد.

تورا نمیدانم، اما  من ،خوب میدانم پیش دوست داشتن تو درس هایم را پس داده ام.

دلتنگم...

یک کسی که رنگ میپاشید به لحظه لحظه های زندگی ام حالا فرسنگ ها دورتر ازمن در بیابان های ناکجا آباد ،آماده برای شرایطِ سختِ جنگی میشود که شروع نشده این همه در من کشته داده است!

صبح ها وقتی چشمانم را باز میکردم و خیره میشدم به پیام صبح به خیرت حتی از راه دور روزم برکت پیدا میکرد از وجود تو...

حالا اما مانند دیوانه ای سرگشته به خودم میپیچم.

شاید من هم سرباز شده ام بی تو...

همان سربازی که میگفتی دق میکند در برجک نگهبانی اش تا صبح...

بدون تو شهر با تمام وسعتش برای من حکم آن برجک نگهبانی را دارد...

همانقدر تنگ و تاریک...همانقدر با بغض و گریه...

اصلا دلم نگرفته...نه...

فقط انگار قلبم را کسی با آخرین حد توانش مچاله کرده باشد...

من بدون کلمات تو رنگ ندارم یار...قرار ندارم...

دلم برای صدای گرم و مردانه ات به وسعت تمام فاصله هایمان تنگ شده...

دلم برای اینکه از تو بشنوم زیباترین دختر جهان هستم تنگ شده...

حال کسی را دارم که هرچه فریاد میزند هیچکس صدایش را نمیشنود!

امروز سومین روز از نبودنت آغاز میشود و من احساس میکنم سالهاست که ندیدمت...

ما و استیشن 1960...
ما را در سایت ما و استیشن 1960 دنبال می کنید

برچسب : محرم,ترین,جهانی,برایم, نویسنده : 2repeat9 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 19:50