شعبده سوخته

ساخت وبلاگ

پُرم از روزهای تکراری

من، شعبده بازی که هر روز رأس ساعت مقرر به روی سِن-[که هیچ تماشاگری ندارد]-می رود، به امید این که شاید این بار خرگوشی از کلاهش بیرون آید و هر بار نا امیدتر از دفعه قبل...

من، پاتیناژ کاری که یخ های زیر پایش را آب شده می بیند

من، کارگردانی که از فیلم های خودش بی زار است

من از خودم بی زار شده ام، از همه فراری شده ام

من به روی خودم آوار شده ام

سراغم را از خزان بگیرید، من نای جواب دادن ندارم

خالی ام از هر انگیزه ای، از هر برنامه ای، از هر صحبتی

 رهایم کنید در تنهایی ام که نای بیرون آمدن ندارم

من کتابی دو برگه ای

برگه ای در دیروز

برگه ای در فردا

امروزم هیچ است

تمام فحش ها برای من، تمام بد و بیراه ها برای من، هیچ یک بدتر از این نیست که خودم، خودم را زیر سوال برم.


پ.ن:لطفا با خواندن این مطالب حال خودتان را خراب نکنید، برایم آروزهای خوب نکنید که میلی به خوب شدنم نیست، که امید و انگیزه ای ندارم، برایم امید نتراشید، که از آن خسته ام.

ما و استیشن 1960...
ما را در سایت ما و استیشن 1960 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2repeat9 بازدید : 87 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 5:23