ما و استیشن 1960

متن مرتبط با «ارگ بم در کرمان» در سایت ما و استیشن 1960 نوشته شده است

هر شب من و دیدار،دراین پنجره باتو...

  • امروز بی قرار و سردرگم به فرداهایی فکر میکردم که قرار است بی تو بگذرد... بهانه گیر و بی حوصله... هرچند برای عوض شدن حال و هوای من خانواده یک مهمانی  را تجویز کردند اما از زمانی که  به آنجا رسیدم صندلی را طوری تنظیم کردم که چشم در چشم ماه حرف های دلم را به تو بزنم. راز ماه را میدانی؟ این ماه را درست ,دیدار،دراین,پنجره,باتو ...ادامه مطلب

  • اما تو کوه درد باش

  • گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی؟ گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی، اما تو نقابی فریاد کشیدم تو کجایی؟تو کجایی؟ گفتا که طلب کن تو مرا تا که بیابی چون همسفر عشق شدی، مرد سفر باش هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش هر منزل این راه بیابان هلاک است هر چشمه سرابی ست که بر سینه خاک است در سایه هر سنگ اگر گل به, ...ادامه مطلب

  • با یک جمله درست میشود؟!

  • حرف می زند و فضا آن قدر پر از بار منفی می شود که تمام موهای تنم سیخ میشود و در آخر می گوید هیچ کدام از این ها دلیل نمی شود که ما به تلاش ادامه ندهیم. , ...ادامه مطلب

  • فقط کمی خستگی دویده در وجودم

  • شاکی ام؟نه چه شکایتی؟شکایت آخرین سنگر انسان امیدوار برای تغییر شرایط است.شِکوه کنم که به کجا برسم؟گیرم که همه مردم دنیا در دلشان به من حق بدهند، چیزی از دردهای من کم می شود؟ ناراحتم؟ناراحت از چی؟مگر نه این است که خودم در تک تک اتفاقات سهیم بوده ام؟آدمی که بارها همه چیز را خراب کرده، بارها دیگری را ر, ...ادامه مطلب

  • بر جاده های آبی سرخ از نادر ابراهیمی

  • رمانی فوق العاده از نادر ابراهیمی که توش به وضوح ارادت نادر به این آب و خاک دیده میشه. قهرمان داستان میرمهنا هست که برای حفظ استقلال این خاک از کشتن پدر مزدور خود دریغ نمی کند. , ...ادامه مطلب

  • برای برادرم

  • یک سال و نیم بیشتر نداشتم که اومدیآغوش هایی که برای تو باز شد،این همه زود تو را نمی خواستندولی من که میدونم،طاقت دوری من را نداشتیدرست مثل همین حالا که من هر شماره ای را بگیرم (خونه،بابا،مامان) به صدای تو ختم میشهمی دونی که تو هم نقطه قوت من و هم نقطه ضعف من هستی؟بارها دیده ای که وقتی پشت به پشت هم , ...ادامه مطلب

  • نادر ابراهیمی،اسطوره جاودان

  • نادر ابراهیمی را با کتاب مردی در تبعید ابدی شناختم،کم سن و سال بودم ولی جمله به جمله این کتاب را می بلعیدم،مثل تشنه ای که به آب رسیده باشه،از قلم نادر سیراب میشدم. بعدش آتش بدن دود را خوندم،و با شیرینی های این کتاب خندیدم و با تلخی هاش گریه کردم. من رمان زیاد خونده بودم،ولی عجیب قلم نادر ،تفکرش،نگاه, ...ادامه مطلب

  • راه را دریاب

  • تصور کن،تلاش برای هدفی که هزاران نفر در راه ش دق مرگ شده اند گذاشتن زندگی برای هدفی که با تمام خوب بودنش،که با تمام خلف بودنش هر روز دورتر هر روز کم رنگ تر هر روز نیست تر می شود همیشه رسیدن مهم نیست همیشه جستن،نباید به یافتن ختم شود گاهی همین عزم جزم کفایت میکند گاهی همین در راه بودن کفایت میکند مهم, ...ادامه مطلب

  • درد است و سخن بسیار

  • چقدر سنگین است حجم آنهایی که نمی شود انکارشان کرد کسانی که جای خالی شان هیچ گاه پر نمی شود یک مکان،یک صدا، یک تشابه، باعث می شود گذشته در سرم سوت بکشد و متنفر شوم از تمام خاطره سازی ها از تمام آنچه در دل زمان حل کرده ام که خاطره ها دیگر تسکینی برای دردها نیست برای همین است که از خاطره سازی متنفرم که دیگر در هیچ غروبی در هیچ پاییزی لذت خُرد شدن برگ های خشک را با کسی شریک نمی شوم از این که در برابر دوربین، به ماندنم در گذشته، به ثبت شدن لحظه ای برای رنج در آینده، لبخند بزنم، هراسانم راستش زمان از یک جایی ایستاد از یک جایی دیگر فقط حال بود و گذشته از یک جایی آ,درد است و درمان نیز هم,درد عشق است و دربه دری,درد عشق است و جگر سوز,درد عشق است و دربدری,عاشقي درد است ودرمان نيز هم,عاشقی درد است ودرمان نیز هم,درد عشق است و دربه دری حمید علیمی,درد از یار است و درمان,درد از یار است ودرمان نیز هم,درد زایمان چند واحد است ...ادامه مطلب

  • ارگ بم

  • در وصفش همین بس که بدون او، من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی بودنش از دور هرچقدر کم رنگ در من زندگی می دمد.,ارگ بم,ارگ بم بعد از زلزله,ارگ بم قبل از زلزله,ارگ بم بعد از بازسازی,ارگ بم كرمان,ارگ بم جدید,ارگ بم پس از زلزله,ارگ بم چیست,ارگ بم در کرمان,ارگ بم عکس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها