ما و استیشن 1960

متن مرتبط با «و تو گفتی هرگز» در سایت ما و استیشن 1960 نوشته شده است

هر شب من و دیدار،دراین پنجره باتو...

  • امروز بی قرار و سردرگم به فرداهایی فکر میکردم که قرار است بی تو بگذرد... بهانه گیر و بی حوصله... هرچند برای عوض شدن حال و هوای من خانواده یک مهمانی  را تجویز کردند اما از زمانی که  به آنجا رسیدم صندلی را طوری تنظیم کردم که چشم در چشم ماه حرف های دلم را به تو بزنم. راز ماه را میدانی؟ این ماه را درست ,دیدار،دراین,پنجره,باتو ...ادامه مطلب

  • من یکسره آتش،همه ذراتِ هوا تو...

  • میدانی دلم چه میخواهد؟ اینکه یک روز چمدانم را  دراین شهر دود آلود ببندم...به دنبالم بیایی... دستانم را در دستان مردانه ات بگیری و بی آنکه حرفی بزنی از چشمانت بخوانم که فقط برویم... برویم و یک جایی را کشف کنیم... یک جایی که پای هیچ انسانی به آنجا نرسیده باشد جز من و تو... خانه مان را باهم بسازیم... ه,یکسره,آتش،همه,ذراتِ ...ادامه مطلب

  • من نیازم تورو هر روز دیدنه...

  • عکستو گذاشتم جلوم و با دقت نگاه میکنم... ریز به ریز صورتت...پیراهن مردانه سفیدت که واقعا بهت میاد... ته ریش دوست داشتنیت و جدیتی که برای آنکادر کردنش داشتی... بهت گفتم کچل که میکنی قیافت خیلی بامزه میشه سرباز؟؟ دلم برای شوخی هات تنگ شده... برای لحن حرف زدنت... برای لهجه قشنگت که هرچند وقتی با من حرف,نیازم,تورو,دیدنه ...ادامه مطلب

  • بی اینکه بدونی خودت، شدی باعث اینکه بگم توبهشتم...

  • چشمای تو واسه من آرامش محضه واسه من آرامش محضه... لب های من نمیخنده بی تو یه لحظه نمیخنده بی تو یه لحظه... هربار بار باشی تو کنارم عالیه حالم تو کنارم عالیه حالم... ممنونم من از تو بابتِ حالی که دارم من واسه تو میمیرم عشقم،هربار زدی زل توی چشمم بی اینکه بدونی خودت شدی باعث اینکه بگم توبهشتم... متا,اینکه,بدونی,خودت، شدی,باعث,اینکه,توبهشتم ...ادامه مطلب

  • ایمان بیاوریم...

  • این حرف هارا میزنم که بماند که اگرحتی روزی من در کنارت نبودم این حرف ها بماند. شاید بعد از خودت هدفت ارزشمندترین چیزیست که میخواهم هردو به آن برسیم. گاهی بخاطر رویاهای تو رویاهای خودم را فراموش میکنم. تو باید بتوانی.. دیروز میگفتی دیگران نتوانستند و من هم نمیتوانم.اما خوب گوش کن اینجا کسی با تمام وج,ایمان,بیاوریم ...ادامه مطلب

  • اما تو کوه درد باش

  • گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی؟ گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی، اما تو نقابی فریاد کشیدم تو کجایی؟تو کجایی؟ گفتا که طلب کن تو مرا تا که بیابی چون همسفر عشق شدی، مرد سفر باش هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش هر منزل این راه بیابان هلاک است هر چشمه سرابی ست که بر سینه خاک است در سایه هر سنگ اگر گل به, ...ادامه مطلب

  • توبه نمیکند اثر، مرگ مگر اثر کند

  • هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده اید و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای ارزش برای عشق شما قائل نبوده اند، افسوس نخورید. شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید. #شل_سیلور_استاین پ.ن:همیشه وقتی از خواب بیدار میشم،قبل از این که چشمامو باز کنم،اسم کسی که بیش از همه دوستش دارم رو توی ذهنم مرور میکنم که یادم باشه این زندگی ارزش ادامه دادن داره،الان اولین بار بود اسمی از توی ذهنم گذشت که وجود خارجی نداره،و چه کسی میدونه این حس چقدر کشنده بود , ...ادامه مطلب

  • با یک جمله درست میشود؟!

  • حرف می زند و فضا آن قدر پر از بار منفی می شود که تمام موهای تنم سیخ میشود و در آخر می گوید هیچ کدام از این ها دلیل نمی شود که ما به تلاش ادامه ندهیم. , ...ادامه مطلب

  • باور کن توانستن را

  • کوچکْ مرد،میدونی،مشکل از جایی شروع شد گم شدی میون راهی که دوست داشتی بروی و راهی که بهت معرفی میشد از جانب کسایی که واقعا تو رو دوست داشتند و بهترین ها رو برات میخواستند. میدونم که شک کردی،ترسیدی،عذاب کشیدی. شک کردی به درستی راهی که دوست داری،که نکنه در اشتباهی و درست تشخیص ندادی. ترسیدی که نکنه موف, ...ادامه مطلب

  • ۳۴۷ ُمین روز

  • دیشب وقتی داشتم مسواک میزدم سرمو بالا کردم و به آسمون نگاه کردم،حجم بی شماری ستاره بود،واقعا جز اینجا،وسط بیابون،به دور از نور چراغ ها نمیشه این همه ستاره دید،با اینکه روزها به شدت هوا گرمه،شب ها هوا خنک میشه و قابل تحمل،اگه باد بیاد و پشه نباشه که دیگه کویته:)) وقتی داشتم به آسمون نگاه میکردم،حس کر, ...ادامه مطلب

  • حال من با تو خوب است

  • راستش را بگویم،من نمیتوانم از دست چشمانت جان سالم به در ببرم که تو نگاهم کنی و من هنوز خودم باشم که تو نگاهم کنی و مرا یارای نفس کشیدن باشد حالا تصور کن که تو در چشمانم نگاه کنی و بگویی "دوستت دارم" باید همان لحظه زمان بایستد،نه گذشته ای باشد،نه آینده ای فقط حالِ خوب ما باشد من نئشه خمار چشمانت شوم، دود شوم و بپیچم در نفس های آتشینت زندگی این حال خوب را به من مدیون است. , ...ادامه مطلب

  • فقط کمی خستگی دویده در وجودم

  • شاکی ام؟نه چه شکایتی؟شکایت آخرین سنگر انسان امیدوار برای تغییر شرایط است.شِکوه کنم که به کجا برسم؟گیرم که همه مردم دنیا در دلشان به من حق بدهند، چیزی از دردهای من کم می شود؟ ناراحتم؟ناراحت از چی؟مگر نه این است که خودم در تک تک اتفاقات سهیم بوده ام؟آدمی که بارها همه چیز را خراب کرده، بارها دیگری را ر, ...ادامه مطلب

  • قبول دارم

  • صبح داشتم صورتمو اصلاح میکردم،با تیغ به صورت ناجوری بریدمش، در حالت تعجب به سر میبردم که چند جای مختلف گردنم رو هم بریدم، و این برای من که سال هاست با تیغ کار می کنم و به گفته بقیه بسیار توی این کار حرفه ای ام. همه ش دارم به خواب فکر میکنم،به این که من چقدر خوابالو ام.البته خوابالو بودن نیستم، به یه, ...ادامه مطلب

  • برای تو ۳

  • میخواهم در موردش بنویسم توصیفش کنم خودش را اخلاقش را هزاران خوبی اش را نمیخواهم از روی دوست داشتن،اسطوره بی عیب و نقص توصیفش کنم ولی نمیشود به راستی که ناب است ناب تر از گلاب قمصر،از بوی خوبی اش سرمست میشم نمیشه،به خدا نمیشه با کلمات وصفش کرد زندگی ش, ...ادامه مطلب

  • مگر میشود؟؟

  • میگویند بیمار به کما رفته ولی سرباز که باشی میفهمی که "کُما زده" یعنی چی وقتی از هر آنچه که دوستش دارد،به اجبار جدایش می کنند،کما میزند پس باید چیزی برای دوست داشتن داشته باشی تا از آن جدایت کنند و کما بزنی حالتی ست نزدیک به آنچه بیماران تجربه می کنند،با این تفاوت که خودت میفهمی و بیشتر در آن غرق می شوی. کما زده ام., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها